ترامپ چگونه ترامپ شد؟ مقاله دوم

ترامپ چگونه ترامپ شد؟ مقاله دوم

در مقاله قبل تشریح شد که شغل ترامپ یعنی “برج‌سازی” زمینه لازم را برای رشد ثروتش فراهم نموده و از طرفی جذابیت لازم را برای اثر گذاری بر مغز زنان که بالاترین قدرت نرم را در خانواده‌ها دارا هستند داشته است. تجارت برج‌سازی همچنین طیف وسیعی از ارتباطات ویژه با ارکان قدرت و سایر صاحبان سرمایه را بسترسازی می‌کند.

بارها در مورد عوام‌گرایانه (پوپولیستی) بودن یا نبودن گرایش آراء ترامپ شنیده‌اید. هر دو نظریه طرفداران خاص خود را دارد، اما من موافق ترکیب نظریات فوق هستم.

در ادامه شما خواهید دید که چگونه رای نخبگان، اقشار متوسط و فقیر به هم زنجیر می‌شود.

در بسیاری موارد مردم “نخبه” را با “استعداد برتر” یکی می‌دانند. طبق تعریف نخبه؛ استعداد برتر یا هوش خامی است که به مرحله‌ اثر بخشی اجتماعی و یا به خروجی رسیده باشد. به این مفهوم که کتابی نوشته، مقاله‌ای منتشر کرده و یا اختراعی انجام داده که تجاری‌سازی شده است. از منظر اجتماعی “انسان آینده” متناظر با تعریف فوق فردیست مولد (مخترع، شاعر، نویسنده و …)، هوشمند (آگاه به سرعت و جهت تغییرات) و مشارکت جو. بنابراین جویندگان راه تعالی به نوعی بستر نخبگی دارند. اما یک سوال اساسی این است که ورودی فکری این قشر از جامعه چگونه مورد هدف قرار می‌گیرد؟ پاسخ را می‌بایست در قانون طلایی “جریان‌ سازی” که کلید “نگهداشت ارتباطات در بستر زمان” می‌باشد؛ جستجو کرد! خوب اولین اقدام مستمر و پایدار در جریان‌سازی نشر (کتاب، مقاله، رسانه) است!

ترامپ اولین کتاب خود را با نام “هنر معامله” در سال 1987 منتشر نمود. مردم کتاب را می‌خریدند که ببینند راز موفقیت ترامپ چیست. این کتاب ۴۸ هفته جزو لیست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز بود.

او به تدریج پس از سقوط بازار ملک و مشکلات اقتصادی‌اش کتاب‌ دیگری مانند “هنر دوباره بلند شدن” منشر نمود و تلویحاً مدعی بود هر برج‌سازی ورشکسته می‌شود اما هر ورشکسته‌ای برج‌ساز نمی‌شود! او به تدریج کتاب‌های دیگری “بزرگ فکر کن”، “چگونه در زندگی برنده شوید؟” و … منتشر نمود. این اقدامات دومین ضربه ترامپ برای رسیدن به هدف بزرگ بود.

اما او به این اقدام بسنده نمی‌کند و از تاکتیک پیشرفته‌تری بنام “موج سواری” بهره می‌گیرد. در میانه بحران اقتصادی بین‌المللی در بین آثار ترامپ کتابی با نام “دو مرد یک پیام، چرا می‌خواهیم شما ثروتمند باشید؟” اثر مشترک او با رابرت کیوساکی نماد اقتصاد فردی در عرصه بین‌المللی به چشم می‌خورد.

رابرت کیوساکی نیز فارغ التحصیل آکادمی نیروی دریایی و تجارت آمریکا در شهر کینگز پوئینت است. رابرت نویسنده‌ای پرفروش و قهاری است که سعی دارد در نوشته‌های خود مفاهیم اقتصادی را به بیانی ساده تبیین نموده، از ایدئولوژی‌های اقتصادی و پنهان پرده‌برداری و به خواننده قدرت پیش‌بینی بدهد.

روزنامه آسیا در سال 1389 در معرفی کتاب “هوش مالی خود را افزایش دهید؟” یک تیر و دو نشان می‌کند و تیتر می‌زند از نویسنده کتاب “دسیسه ثروتمندان ـ هشت قانون جدید پول”، پرفروش‌ترین کتاب سال دنیا؛ یعنی رابرت کیوساکی. رابرت در این کتاب که بیش از بیست میلیون نسخه آن در کمتر یک ماه به فروش رسید، ضربه‌ی اساسی را به دموکرات‌ها می‌زند و صد البته گوشه چشمی از برنامه انتخاباتی آتی نشان می‌دهد.

محتوی کتاب‌های رابرت کیوساکی که حاصل سه دوره فراز و نشیب‌‌های اقتصاد آمریکا و جهان (1929، 1950 و هم اکنون) به شمار می‌رود، نوعی بازاریابی محتوایی مدرن  جهت فتح کرسی ریاست جمهوری آمریکا می‌باشد. شما می‌توانید این کتاب‌ را با نام “دسیسه ثروتمندان (RICH DAD’S CONSPIRACY OF THE RICH, THE 8 NEW RULES OF  MONEY)” از سری کتاب‌های برج‌ساز جوان در کتابفروشی‌های سراسر کشور تهیه و مطالعه کنید.

جوزف ناي در سنجش منابع قدرت نرم آمریکا اشاره می‌کند، آمریکا بيش از هر كشور ديگري كتاب چاپ مي‌كند. از منظر دیگر از نقش مکمل نویسندگانی چون لستر تارو و تافلر که به نوعی همان محتوی را در افکار عمومی جهان تزریق کردند نمی‌توان چشم پوشی کرد. سال‌ها پیش کتاب‌های “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” و “قورباغه‌ات را قورت بده” ضمیر ناخودآگاه مردم جهان را برای تغییر آماده کردند. سپس شعار “تغییر” توسط رییس جمهور آمریکا مطرح شد که خود مشمول تغییر شد و صد البته ترامپ بر موج “جریان تغییر” سوار شد.

اغلب پرسیده می‌شود چرا ترامپ در مناظرات انتخاباتی از برنامه‌های خود سخن نگفت و منظره‌ها را به سبک خود اداره می‌نمود. برداشت من این است که آنها برنامه‌ها و تمایزات خود از دموکرات‌ها را سال‌ها پیش به دقت در کتاب‌های خود برای نخبگان در سطح فرو ملی و فرا ملی تبیین نموده بودند و جهان آماده پذیرش این تغییر بود و در مرحله بعد نیاز داشتند رای بدنه جامعه را شکار کنند. در مقاله بعد به تاکتیک ترامپ در مناظرات برای جلب رای بدنه عمومی جامعه می‌پردازم.

 

نویسنده: مهندس علی رجبی ابهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *