چگونه در جوانی ثروتمند شويم؟ – قسمت 11

چگونه در جواني ثروتمند شويم؟ – قسمت ۱۱

“ارتقاء مهارت‌هاي رهبري!” هشتمين قانون طلايي برج‌ساز جوان است.

مصداق مديريت بر انسان آينده متناظر با فعاليت‌هاي تجاري امروز (خلاق، هوشمند و مشاركت‌جو) مصداق مديريت بر مديريت‌ناپذير است. براي نمونه شما مي‌توانيد به يك كنش‌گر تكليف كنيد كه مطابق برنامه معيني فعاليت‌هاي عادي خود را انجام دهد؛ اما نمي‌توانيد تكليف كنيد راس ساعت مقرري خلاق باشد.

براي نمونه مي‌توان به مديريت اتاق‌هاي فكر اشاره كرد. مديريت يك اتاق فكر به مراتب سخت‌تر و پيچيده‌تر از مديريت مراكز مطالعاتي و پژوهشي عادي است. چون اكثر كاركنان كانون‌هاي تفكر را افراد بسيار نخبه، انديشمند، باسابقه، پخته، نابغه، خلاق و پرتوان تشكيل مي‌دهند و بيشتر از آن كه كارشان مبتني بر صرف علم و دانش باشد، بيشتر مبتني بر آينده است. مديريت چنين افراد باهوش و خلاقي نيازمند اتخاذ رويكردهاي انساني فوق‌العاده منعطف و حساب شده است.

اما الگوهاي شناسايي شده اداره‌ي امور شامل فرماندهي، مديريت و رهبري مي‌باشند. در الگوي فرماندهي، نود درصد دستورات از بالا به پايين بوده و ده درصد دستورات از پايين به بالا مي‌باشد و آن هم شامل نيازهاي افراد مي‌باشد و به قول معروف ارتش چرا ندارد! در الگوي مديريت دستورات شصت درصد از بالا به پايين مي‌باشد و چهل درصد از پايين به بالا براي دريافت بازخوردهاي زيرين در مواردي چون پيشنهادات افزايش اثربخشي، بهبود مديريت و … است. اين الگوي مديريتي در اكثر شركت‌ها و كارخانه‌ها قابل مشاهده است.

اما الگوي اداره يك دانشگاه به چه صورت است. آيا رييس يك دانشگاه همان گونه كه با كارمندان در برنامه‌ريزي‌ها عمل مي‌كند، در برخورد با دانشجويان و اساتيد نيز مي‌تواند عمل نمايد؟ آيا مي‌تواند به استادي دستور دهد كه فلان دانشجو را مردود كن! پاسخ اين سوال بديهي است! بنابراين رييس يك دانشگاه در برخورد با اساتيد و دانشجويان تعامل مي‌كند و در برخورد با كارمندان بر اساس الگوي مديريت عمل مي‌كند.

نظام اداره خانواده (پدر، مادر، فرزندان و …) و رابطه بين كارفرما و كشورداري نيز اين چنين است و اين شيوه اداره امور “رهبري” نام دارد كه به گونه‌اي منطقي دو الگوي قبلي را نيز در بر مي‌گيرد.

از جمله نكات اساسي در الگوي اداره امور به شيوه‌ي رهبري؛ پرهيز از تصدي‌گري در عرصه‌ي اجرا و هدايت، حمايت و نظارت بر كارهاست. براي اين منظور سازمان شما بايد نيازهاي خود را به صورت افقي و به وسيله توسعه‌ همكاري‌هاي استراتژيك به انجام برساند. براي اين منظور مديرعامل نياز مستمر به ارتباط با اتحاديه‌هاي صنفي، نويسندگان و متخصصان حرفه‌اي، دولت‌مردان و قانون‌گذاران، مربيان و اساتيد دانشگاه‌ها، مشاوران، انجمن‌ها و سازمان‌هاي مردم نهاد و … دارد.

طراحي يك سيستم گردش اطلاعات براي سازماني كه نقش محوري دارد يك امر حياتي است. گردش اطلاعات به معني طي مراحل مختلف توسط يك داده در جهان است. ساختارها و فرآيندهاي گردش اطلاعات بايد بايد به گونه‌اي طراحي شود كه گردش آزاد اطلاعات، داده‌ها، دانش و ايده را امكان‌پذير كند و كنش‌گران و افكار عمومي بتوانند با استفاده از اين سيستم گردشي، در هر لحظه و در هر شرايطي از اطلاعاتي كه براي ايده‌پردازي به آن نياز دارند استفاده كرده و به آن دسترسي داشته باشند.

به ايده مبتني بر ترويج ترامپ براي بالا بردن ارزش ذاتي برند كسب و كارش توجه كنيد. او نام خود را بر كسب و كارش نهاد و با تاكتيك‌هاي هوشمندانه توانست با كسب كرسي رياست جمهوري، برندش را در سراسر كره زمين معرفي كند. زماني كه اسم او مطرح مي‌شود تمام رسانه‌ها به طور مجاني كسب و كار او را ترويج مي‌كنند. آيا آمريكا براي جلوگيري از تضاد منافع مي‌تواند جلوي اين كار را بگيرد؟ او به تاريخ مي‌رود و ماندگار مي‌شود و اين مثالي است از رهبري در برند سازي؟

نویسنده: مهندس علی رجبی ابهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *