کتاب زن ثروتمند

30,000 تومان

توضیحات

کتاب زن ثروتمند از سری کتاب‌های برج ساز جوان 

می‌خواهم دستم در جیب خودم باشد!

مقدمه رابرت کیوساکی

سخن مشهوری است که چنین می‌گوید “در پشت هر مرد موفق یک زن قدرتمند ایستاده است.”این گفته قطعاً در مورد بنده صحت دارد. اگر همسرم کیم را در کنار خود نداشتم هرگز به موفقیت کنونی دست نمی‌یافتم.

آشکارا بگویم زمانی‌که با کیم ملاقات کردم، زیبایی ظاهری او مرا شیفته خود کرد. اما در اولین روز قرار ملاقاتمان دریافتم که نه تنها چهره زیبا بلکه ذهن فعالی دارد. او هوش سرشاری داشت. همچنان‌که یکدیگر را بهتر می‌شناختیم پی‌بردم که زیبایی درونی او به مراتب بیشتر از آن چیزی است که در ظاهر وی نمایان می‌گردد و این درست زمانی بود که عاشق او شدم. چنانچه به همزاد پنداری اعتقاد داشته باشید می‌توانم بگویم همزاد خود را یافته‌ام.

با این حال، قرار گرفتن در شرایط سخت زندگی اراده قوی او را به من نشان داد. قدرت درونی او در بدترین شرایط نجات بخش ما بود و تردید دارم که آیا می‌توانستم بدون وجود او این مسیر را طی کنم یا خیر. زمان‌هایی بودند که از نظر مالی در مضیقه بودیم، سقفی بر بالای سر خود نداشتیم، هیچ وسیله ایاب و ذهابی در اختیارمان نبود ـ‌‌ در این زمان او مرا در آغوش می‌کشید و من همچون پسر بچه‌ای گریه سرمی‌دادم. او فردی شجاع و با اراده بود که هیچگاه از من دلسرد نمی‌شد اگرچه گاهی اوقات خود من دیگر اعتقادی به آن‌چه انجام می‌دادم نداشتم. یکی از خوبی‌های زندگی در چنین شرایط سخت پر فراز و نشیب این بود که ماحصل عشق من به کیم احترامی چندین برابر شد. او زنی است خود ساخته که به مراقبت‌های من نیازی ندراد. او زنی امروزی، ثروتمند، شو خ‌طبع، مهربان، دوست داشتنی، جذاب و مستقل است.

زمانی‌که با یکدیگر گلف بازی می‌کنیم او همواره از منطقه بازی مردان ضربه خود را آغاز می‌کند و هیچگاه نخواسته یا انتظار نداشته است تا به دلیل زن بودنش برایش تخفیف قائل شویم. متاسفانه او اغلب امتیاز بیشتری بدست آورده و از من پیشی می‌گیرد. خدا را شکر که وقتی بازی را می‌برد مرا دست نمی‌اندازد و آن را به شوخی نمی‌گیرد.

زمانی‌که با هم آشنا شدیم، داشته‌های من کوله باری از بدهی‌، اشتباهات، درس‌هایی آموزنده از زندگی و یک رویا بودند. با وجود آن‌که هیچ امکاناتی نداشتم، او می‌خواست زندگی خود را با من قسمت کند تا آن رویاها را به واقعیت برسانیم.

امروزه پای خود را فراتر از آن رویاهای اولیه نهاده‌ایم و در حال حاضر به رویاهایی دست یافته‌ایم که در تصورات ماجراجویانه ما نیز نمی‌گنجد.

می‌دانم که ازدواج او با من به خاطر پول نبوده است، چرا که در ابتدای آشنایی‌مان هیچ پولی در بساط نداشتم. در ارتباط با سرمایه‌گذاری، آموخته‌های خود از پدر ثروتمندم را در اختیار او گذاشتم، او به سرعت جذب سرمایه‌گذاری شد و آن را به آسانی آموخت. امروزه در سرمایه‌گذاری از من پیشی گرفته و معاملاتی به مراتب بزرگ‌تر از آن‌چه من انجام می‌داده‌ام را اجرا می‌کند. او زنی است خود ساخته؛ زنی ثروتمند.

به همین دلیل است که از نگارش این پیش‌گفتار بر اولین کتاب از مجموعه کتاب‌های او بر خود می‌بالم. او الگویی است که از یک زن امروزی، شوخ‌طبع، دوست‌ داشتنی، مهربان، زیبا، مستقل، باهوش و ثروتمند در ذهن خود می‌پرورم. در زمینه پول و سرمایه‌گذاری بر کار خود اشراف کامل دارد. من به تدریج شاهد مراحل پیشرفت وی از بانویی جوان که هیچ پیش زمینه‌ای از پول و سرمایه‌گذاری نداشت به زنی ثروتمند و صاحب نظر در امور سرمایه‌گذاری بودم.

کیم همانند یک عالم با عمل می‌ماند. بسی باعث افتخار است که این پیش گفتار را برای بهترین دوست، شریک تجاری و همسرم “کیم” می‌نویسم.

سرآغاز

از توجه شما به کتاب زن ثروتمند کمال تشکر را دارم.

به نظر من پیام و اصول فلسفی زن ثروتمند در دنیای امروز نسبت به گذشته برای زنان سراسر دنیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا؟ به دلیل این‌که امروزه دنیا در مقایسه با نسل مادران، مادر بزرگان و اجداد مادری ما تفاوت چشم‌گیری داشته است. قوانین، به ویژه درخصوص پول و رفاه مالی زنان دستخوش تغییرات شده‌اند.

همچنان‌که این مطالب را برای شما می‌نویسم، به سال 2008 نزدیک می‌شویم و این سال قطعاً جالب توجه خواهد بود. در بازارهای آمریکا همانند سایر بازارهای دنیا شک و شبهات زیادی وجود دارند. بازار سهام آمریکا مستعد اعمال تغییرات است، روزی 100 امتیاز گرفته و روز دیگری 100 امتیاز از دست می‌دهد. بازار املاک و مستغلات نیز تحت تاثیر عواقب ناخوشایند ناشی از ناکامی‌های پی‌درپی با چالش بزرگ روبرو گشته و نرخ رهن مسکن در آمریکا سربه فلک کشیده است. تمامی عوامل فوق در کنار کاهش ارزش دلار و اقتصاد روبه زوال زندگی میلیون‌ها خانواده را به خطر انداخته است و آن‌ها را در مقابل آینده مالی مبهم و بی‌سروسامانی قرار می‌دهد. بسیاری از مردم همانند من نگران این مسئله هستند.

آشفتگی اقتصادی نه تنها در آمریکا بلکه در اکثر کشورهای دنیا، موجبات ناراحتی و سردرگمی افراد را فراهم می‌آورد. در آینده چه خواهد شد؟ قطعاً پاسخ این پرسش را هیچ کس نمی‌داند. من نیز گوی بلورین ندارم تا آینده را پیش‌بینی کنم. اما یک چیز را می‌دانم و آن این است که: با بهره‌مندی از اندکی سواد مالی و ممارست مطمئناً آینده مالی خود را تامین خواهید کرد و دیگر تحت سلطه تغییرات بازار قرار نخواهید داشت. شما می‌توانید به زنی ثروتمند و بهره‌مند از استقلال مالی تبدیل شوید … البته اگر این انتخاب شما باشد.

به نظر من خواسته اکثریت زنان زمانی‌که بحث سرمایه‌گذاری به میان کشیده می‌شود بهره‌مندی از آرامش ذهنی است. می‌خواهیم بدانیم قدرت مقابله با هر اتفاقی که در زندگی‌مان از لحاظ مالی روی می‌دهد را خواهیم داشت. مهم نیست که شرایط بازار سیر صعودی یا نزولی خود را طی می‌کند، چرا که با داشتن دانش و تجربه کافی از عهده هر آنچه بر سر راهمان قرار گیرد برمی‌آییم.

این مسئله را آرامش ذهنی می‌نامند.

با شروع نگارش کتاب زن ثروتمند در سال گذشته و سفر به کشورهای مختلف، این نکته برایم آشکار شد که پیام زن ثروتمند پیامی جهانی است که زنان بسیاری از نقاط مختلف جهان از جمله آفریقای جنوبی، استرالیا، هندوستان، هلند، پرو، نیوزیلند، مکزیک، سوئد، ژاپن، کانادا، کره و سراسر آمریکا پذیرای آن بوده‌اند. یک ارتباط پایدار مشترک، زنان سراسر جهان را به یکدیگر پیوند می‌دهد. پیام این کتاب به گونه‌ای طراحی شده است تا زنگ بیدار باشی برای زنان…. بانگی برای برخاستن آنان باشد که نه تنها نیاز به آموزش مالی را بیان می‌کند بلکه ارزش جامعة زنان را در سرتاسر دنیا که با حمایت و تشویق یکدیگر برای تحقق بخشیدن به اهداف مالی و رویاهایشان تلاش می‌کنند نیز آشکار می‌سازد.

به اعتقاد بنده یادگیری زنان از همجنسان دیگر خود فوق‌العاده بوده است و شبکه زن ثروتمند می‌تواند عرصه یادگیری، رشد و حمایت زنان از یکدیگر؛ برشمرده شود. امروزه زنان نیاز به یک الگویی قوی و با اراده دارند، بنابراین هر یک از شما را تشویق می‌کنم که الگویی را برای خود بیابید. من شما را مجبور به یادگیری و انجام اقدامات لازم کرده تا به یک الگوی مستقل مالی تبدیل شوید و آموخته‌های خود را در اختیار زنان دیگر در سراسر دنیا قرار دهید.

من معتقدم هر زنی می‌تواند زن ثروتمندی باشد … زنی که با بهره‌مندی از ادراک مالی، از مزایای یک زندگی مرفه و با شکوه برخوردار می‌گردد.

یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌هایی که زنان با بدست گرفتن امور مالی زندگی خود با آن روبرو می‌شوند، افزایش حس اعتماد به نفس در آنان است. زمانی‌که در می‌یابد توانایی تامین مالی زندگی خود را دارد، اعتماد به نفس او بیشتر می‌شود. این اتفاق برای من رخ داد. در آن زمان که یک زن احساس بهتری نسبت به خود پیدا می‌کند، رابطه‌اش با همسر، شریک، فرزندان، خانواده و دوستان و وابستگان وی محکم‌تر می‌شود. این دستاوردی گران‌بهاست.

اجازه دهید موضوعی را برایتان روشن سازم: زن ثروتمند کسی نیست که پایین‌تر از حد استطاعات مالی خود زندگی کند و یا کارت اعتباری خود را قطع کند. او عاشق کارت اعتباری‌اش است. یک زن ثروتمند از تفریح، مسافرت، خوش‌پوشی، و … صرف‌نظر نمی‌کند. چنانچه بخواهید در حدی پایین‌تر از استطاعت مالی خود زندگی کنید روح شما زائل می‌گردد. زن ثروتمند با ایجاد درآمد استطاعت مالی خود را بالا برده آن طور که می‌خواهد و شایسته اوست زندگی کند. او صرفه‌جویی نمی‌کند، همه چیز به حد وفور در دسترس وی می‌باشد و از تمامی آنچه در دنیا فراهم شده است لذت می‌برد.

بنابراین زن ثروتمند را در درون خود جستجو کنید … زنی با روحیه‌ای قوی، با تجربه و از نظر مالی غنی. به چنین زن ثروتمندی که در درون شماست می‌گویم “بگذار بلند پروازی کند!”

مقدمه

چرا این کتاب تنها برای زنان تالیف شده است؟

در دنیای سرمایه‌گذاری این‌که چگونه سرمایه‌گذاری کنید، چگونه یک ملک استیجاری را خریداری کنید، خرید چه نوع سهامی را انتخاب کنید، چگونه یک سرمایه‌گذاری سودآور داشته باشید موضوعاتی هستند که جنسیت در آنها مطرح نمی‌باشد. چنانچه سرمایه‌گذاری در زمینه سهام، اوراق قرضه و یا املاک و مستغلات باشد فرقی نمی‌کند که خریدار، فروشنده، مالک، اجاره کننده یا فردی که بازسازی ملکی را به عهده می‌گیرد زن باشد یا مرد.

بنابراین چرا نیاز به تالیف کتابی در زمینه سرمایه‌گذاری به طور ویژه برای زنان احساس می‌شود؟ پاسخ این است زمانی‌که بحث پول مطرح می‌شود، واکنش زنان و مردان از نظر تاریخی، روانشناسی، روحی و احساسی یکسان نخواهد بود.

گذشت زمان و برخی تحفظات خانوادگی و اجتماعی باعث گردید زنان برای رسیدن به رفاه مالی وابسته به دیگران باشند. رفته رفته با تحولات اجتماعی و بالا رفتن ضریب امنیت عمومی هم زمان با رشد مشارکت‌های اجتماعی باعث گردید جامعه زنان در چند دهه اخیر به اندازه‌ی گذشته‌ای دور ارتقاء یابند. و منصفانه‌ است اقرار کنیم چه خوش درخشیدند.

در کلان شهر تهران بعنوان الگویی کوچک و قابل تعممیم حداقل در سطح ملی؛ مطالعه‌ی تطبیقی بین سرشماری سال 1390 نسبت به سال 1385؛ نشان دهنده‌ی افزایش جمعیت بانوان این کلان شهر است، بطوریکه حدوداً 51% از جمعیت کل تهران را بانوان تشکیل می‌دهند. در عین حال توزیع سنی در گروه 25 الی 29 سال است که تقریباً 15% از جمعیت کل تهران را به خود اختصاص می‌دهد و این به مفهوم نومادرانه در ساخت آینده است. رفتارهای این گروه در تعمیم فردی به جهانی؛ گرایش بازار مصرف اقتصادی را حکم و به سادگی در جهان رواج می‌دهد؛ همچنان که تابع مولد تربیت نسل آینده خواهد بود.

 آنچه به نظر می‌رسد این است که مهم‌ترین جریان دهه‌ی آینده جریان زنان بوده که منجر به تحول بنیادین در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خواهد بود. این مسأله به تناسب موضوع کتاب از بحث لزوم تغییر فرهنگ مدیریت مالی خانواده، نگرانی‌های اشتغال فرزندان، تربیت مالی فرزندان و مشارکت زنان در تامین نیازهای مالی قابل بررسی است.

بنابراین ارتقاء دانش مالی بانوان به شکل هنرمندانه‌ای جهت ارتقاء وضعیت اقتصادی کشور، همچنین فقر زدایی و افزایش مشارکت‌های اجتماعی مورد مطالبه است.

الف ـ دلایل راهبردی

الف ـ1ـ مشارکت بانوان زیرساخت اقتدار اقتصادی

در گذشته‌ای دور وظیفه‌ی زن خانه داری و تربیت فرزندان بود؛ همچنانکه وظیفه مرد تأمین معاش خانواده قلمداد می‌شد. اگرچه امروزه زنان با حفظ مسئولیت‌های قبلی پا به پای مردان کار می‌کنند و در تأمین معاش خانواده نیز نقش ایفا می‌کنند.

همان طور که در کتاب “هوش مالی خود را افزایش دهید” تشریح می‌شود حفظ پول از پول درآوردن مهم‌تر است.

زن به عنوان مرکز خانواده؛ بالاترین قدرت نرم را در خانواده داراست چراکه توانایی مستقیم و قابلیت تأثیرگذاری بر مرد خانواده را داراست. در خانواده بسیاری از مایحتاج از قبیل منزل، ماشین، دکوراسیون داخلی، اسباب و وسایل آشپزخانه و حتی البسه فرزندان با نظر و نفوذ زن تصمیم‌گیری می‌شود. بنابراین همچنانکه الگوی درآمدزایی در خانواده مهم است، الگوی هزینه نیز مهم می‌باشد.

چنانچه آموزش‌های لازم مدیریت پول در اختیار زنان باشد پول در مدت بیشتری در خانواده حفظ می‌شود و با تبدیل آن به دارایی قدرت اقتصادی خانوار بالا می‌رود. و با پیوند خانواده‌های دارای بنیان مالی مستحکم، فقر کاهش و اقتدار اقتصادی بالا می‌رود.

الف ـ2ـ زنان و مدیریت هزینه‌ی درآمد جهان

همچنانکه گفته شد زن به عنوان مرکز خانواده؛ بالاترین قدرت نرم را در خانواده داراست چراکه توانایی مستقیم و قابلیت تأثیرگذاری بر مرد خانواده را داراست. در خانواده بسیاری از مایحتاج از قبیل منزل، ماشین، دکوراسیون داخلی، اسباب و وسایل آشپزخانه و حتی البسه فرزندان با نظر و نفوذ زن تصمیم‌گیری می‌شود.

با تعمیم جهانی الگوی فوق می‌توان به این نتیجه رسید که جامعه‌ی زنان بالاترین نفوذ را در مدیریت هزینه‌ دارد و در حقیقت شریان جریان نقدینگی بسیاری از بنگاه‌های کوچک و متوسط در اختیار بانوان است.

حمایت ایشان از کسب و کاری موجب موفقیت و پیروزی آن کسب و کار و همچنین تحریم و بی‌توجهی ایشان موجب شکست و نابودی آن کسب و کار می‌شود.

به همین دلیل بدست گرفتن ورودی فکری زنان و تدوین الگوهای سبک زندگی همواره مهم بوده و در اولویت بنگاه‌های تبلیغاتی و اقتصادی می‌باشد.

الف ـ3ـ زن مرکز خانواده و تابع مولد تربیت

کوچکترین عضو و مرکز جوامع بشری هم اکنون خانواده‌ها هستند. خانواده‌ها در محیط‌های اولیه (پدر، مادر و فرزندان) و ثانویه (بستگان دیگر) توسط قوانین فرهنگی داخلی اداره و محافظت می‌شوند. و همچنانکه توجه دارید دسترسی مستقیم به خانواده‌ها محدود بوده و امکان پذیر نیست.

مرکز خانواده مادر است. مادر است که وظیفه تربیت نسل بعدی را به عهده دارد. بنابراین کافیست در زمینه آموزش‌های مالی روی مادران تمرکز بیشتری داشته باشیم و سعی نماییم فرهنگ درست مدیریت مالی را در جامعه توسعه دهیم. از آنجایی که مادران وظیفه‌ی مهم تربیت فرزند را عهده‌دار می‌باشند؛ دانش مدیریت مالی در خانواده نهادینه شده و همین طور تا نسل‌ها انتقال می‌یابد. همچنین نهادینه شدن دانش مالی باعث کاهش فشارها و همچنین افزایش درآمد خانواده می‌گردد.

من پیشگویی می‌کنم اولین کشوری که یک برنامه آموزش مالی جامع برای همه دانش آموزان و دانشجویان اعم از فقیر و ثروتمند ارائه دهد. به عنوان یک قدرت اقتصادی در دنیا ظهور خواهد کرد.

الف ـ4ـ تسهیل اشتغال و ازدواج فرزندان و کاهش آسیب‌های اجتماعی

دستاورد دیگر انتقال دانش مالی به فرزندان باعث تسهیل امر اشتغال و رفع بیکاری و بالطبع شکل‌گیری خانواده‌های جوان از طریق ازدواج در سنین پایین‌تر خواهد بود.

چراکه فرزندان با مشارکت در مدیریت مالی خانواده تجربه و تبحر کافی در اداره زندگی خود را کسب می‌نمایند. این موضوع باعث کاهش فشارهای خانوادگی و همچنین کاهش آسیب‌های اجتماعی می‌گردد. ترکیب زن و مرد مجهز به دانش مالی ریسک شکست مالی را پایین می‌آورد.

جامعه دارای بنیان مالی محکم خانوادگی شتاب فزاینده‌ای در پیشرفت خواهد داشت.

ب ـ دلایل روحی و احساسی

 ب ـ1ـ از این‌که دیگران بگویند چه کنم، بیزارم!

عنوان فرعی این کتاب مستقیماً از درون قلب من سرچشمه می‌گیرد. یک روز بعدازظهر که من و همسرم،‌ رابرت و جمعی از دوستانمان مشغول صرف نهار بودیم، موضوع این کتاب مطرح شد. واضح بود که زن ثروتمند عنوان این کتاب است. ما هنوز تصمیم‌گیری نهایی را در ارتباط با عنوان فرعی آن نگرفته بودیم. هر یک از ما نظرات خود را اعلام می‌کرد.

سپس رابرت رو به من کرد وگفت: “به من این را بگو، چرا اینقدر بر استقلال مالی خود پافشاری می‌کنی؟ این چیز جدیدی برای تو نیست. تو همیشه این‌چنین بوده‌ای. این موضوع ریشه در اعماق وجودت دارد. چه دلایلی برای انجام این کار داری؟ موضوع مهم در این رابطه برای تو چیست که می‌خواهی به هر قیمتی که شده بتوانی استقلال مالی‌ات را بدست آوری؟ به ما بگو انگیزه تو از انجام این کار چیست؟”

دوستم سوزی در کنار من نشسته بود. من و او از نظر فکری شباهت‌های بسیار زیادی داریم. در همین حال ما نگاهی به یکدیگر انداخته و تقریباً همزمان گفتیم: “از این‌که دیگران بگویند چه کنم بیزارم!” هر دو نفر ما بلافاصله سخنرانی بلند بالایی را در این‌باره ایراد کردیم و مثال‌هایی را آوردیم از زمان‌هایی که اوامری به ما داده می‌شد و این‌که ما چگونه نسبت به آنها واکنش نشان می‌دادیم. حتی در مورد این‌که چرا اجازه نمی‌دهیم دیگران برای زندگی‌مان تصمیم بگیرند نیز صحبت کردیم.

(می‌دانم که زنان بسیاری گفته‌های مرا دقیقاً درک می‌کنند. شما هم می‌توانید جزو این افراد باشید.)

وقتی صحبتمان به پایان رسید، من نگاهی به بقیه انداختم، همگی سکوت کرده بودند و لبخند می‌زدند.

رابرت گفت: “به نظر می‌رسد که عنوان فرعی کتابت را یافته‌ای؟”

ب ـ 1ـ 1ـ از دوران کودکی تا به امروز

این مسئله برایم تازگی ندارد. حتی زمانی‌که به کودکستان می‌رفتم اطاعت از دستورات برایم مشکل بود! هیچ یک از بچه‌ها به اندازه من در راهرو نگه داشته نمی‌شدند. امروزه آن را اخراج می‌نامند.

من نمی‌خواستم سر کلاس چرت بزنم بلکه می‌خواستم با دوستانم بیرون راهرو بازی کنم، پس: در راهرو منتظر باش.

من می‌خواستم با انگشتانم نقاشی کنم تا این‌که به یک داستان گوش دهم، پس: در راهرو منتظر باش.

لطفاً مرا مجبور نکنید تا غذای به دردنخور آشپزخانه مدرسه را بخورم، پس: دیگر خودم می‌دانم باید در راهرو منتظر باشم.

مربی‌ام می‌گفت دختر لجبازی هستم. من فقط از این‌که دستورات دیگران را اجرا کنم خوشم نمی‌آمد.

دوبار از اولین شغل تمام وقت خود به خاطر رفتن به دانشکده اخراج شدم ـ دوبار اخراج از یک شغل! مشکل، تنبلی یا عدم لیاقت من نبود بلکه مسئله درست خلاف اینها بود. من تشنه یادگیری بودم. به همین دلیل مجدد استخدام شدم. اما غرایز طبیعی من سرکوب شدنی نبودند. من تنها کمی مستقل عمل می‌کردم و در سن 21 سالگی تمامی پاسخ‌ها را می‌دانستم. این موضوع به همراه عدم تمایل به فرمان‌برداری، دستورالعمل خوبی برای موفقیت آتی من در آن شرکت نبود.

این مسئله چنان در من ریشه دوانده بود که اگر کسی با اصرار از من می‌خواست تا کاری را انجام دهم حتی اگر می‌دانستم آن کار در واقع به صلاح من است اما از انجام آن سرباز می‌زدم، تنها به این دلیل که نمی‌خواستم فرمان بردار دستورات دیگران باشم.

درست است، این رویه مشکلاتی را در زندگی من ایجاد کرد… همچنین باعث گردید تا تبدیل به زنی کاملاً مستقل به ویژه از نظر مالی گردم.

ممکن است این ضرب‌المثل را شنیده باشید “کسی که پول دارد، قدرت در دست اوست.” به نظر من این افراد ثروتمند هستند که به دیگران می‌گویند باید چه کنند. بنابراین از همان ابتدا تصمیم گرفتم که قدرت را در دست گرفته و فرمانده باشم نه فرمانبردار و تابع دستورات دیگران.

ب ـ 2ـ اشتباهاتی که از ما زنان سرمی‌زند

یک روز بعدازظهر که رابرت به خانه بازگشت مرا دید که در حال فریاد کشیدن بر سر تلویزیون بودم، “از خواب بیدار شو! این‌قدر احمق نباش! رفتارت مثل یک دختر کوچولوی کند ذهن شده! بزرگ‌شو!”

رابرت به من خندید و گفت: “چه شده؟”

من در کمال ناامیدی گفتم: “زمانی‌که بحث پول مطرح می‌شود، از دیدن چنین کارهای اشتباهی که زنان انجام می‌دهند دیوانه می‌شوم! این زن از فردی که اصلاً شناختی از او ندارد، یک برنامه‌ریز مالی که از طریق تلویزیون کار خودش را تبلیغ می‌کند، می‌پرسد با چند هزار دلاری که پس‌انداز کرده چه کار کند. آن فرد مشاوره‌ای نه چندان خوشایند به او داده و آن زن در جواب می‌گوید “اوه، از شما تشکر می‌کنم. همین کار را انجام می‌دهیم.” این مسئله چقدر اشتباه است؟ او نمونه بارزی است که نشان می‌دهد چرا ما تصوری کلیشه‌ای در مورد زنان در حیطه پول و سرمایه‌گذاری داریم.”

رابرت با پوزخندی گفت: “قطعاً حرف‌های او به نظرت آشنا می‌رسد؟”

“شاید به این دلیل است که زنان نسبت به کاری که انجام می‌دهند آگاه نیستند. اینجا فرصت خوبی برای توست که اهمیت موضوع را به آنها گوشزد کنی.”

ب ـ2ـ2ـ فهرستی از اشتباهات زنان

این موضوع قطعاً برایم آشنا بود. چرا که ما زن‌ها اغلب در مورد مسائلی که حول محور پول می‌چرخند رفتارهای اشتباه و تمسخر‌آمیزی در طول دوران زندگی‌مان از خود نشان داده‌ایم. فکر می‌کنم هم‌اکنون زمان آن فرا رسیده باشد تا کمی هوشمندانه‌تر به این موضوع بنگریم.

آیا من می‌گویم زنان نادان هستند؟ مطلقاً این‌گونه نیست. هیچ چیز بالاتر از گفتن حقیقت نمی‌باشد. حرف من این است که ما کارهای اشتباهی انجام می‌دهیم که حیرت‌آور است و اغلب آنها نیز رابطه مستقیم با پول دارند.

در اینجا فهرستی از اشتباهاتی که بسیاری از ما زنان در ارتباط با پول مرتکب می‌شویم را آورده‌ام.

  • به خاطر پول ازدواج می‌کنیم.
  • رابطه‌های زناشویی شکست خورده را حفظ می‌کنیم چرا که ترس ما از این است که نتوانیم از نظر مالی روی پای خود بایستیم.
  • اجازه می‌دهیم که مردان در مورد مسائل مهم مالی تصمیم‌گیری کند.
  • این باور غلط را پذیرفته‌ایم که مردان در رابطه با پول عملکرد بهتری دارند.
  • این باور غلط را پذیرفته‌ایم که مردان در سرمایه‌گذاری بهتر عمل می‌کنند.
  • نسبت به تصمیم‌گیری‌های مالی مردان اعتراضی نمی‌کنیم زیرا نمی‌خواهم اوضاع را آشفته کرده و شخصیت او را خرد کنیم.
  • مشاوره مالی خود را از افراد به اصطلاح “کارشناس” گرفته؛ چرا که فکر نمی‌کنیم خودمان نیز به همان اندازه باهوش هستیم.
  • همیشه سکوت کرده تا آرامش حاکم را برهم نزنیم.
  • شرایط سخت را برای مدتی طولانی تحمل می‌کنیم زیرا (حداقل به لحاظ مالی) در رفاه به سر می‌بریم.
  • سخت‌ترین شرایط را برای مدتی طولانی تحمل کرده… اما سرانجام برای بدست آوردن زن‌های جوان‌تر ما را کنار می‌گذارند.
  • امیدواریم که مرد ما روزی عوض شود.
  • به زندگی خوب بودن قناعت می‌کنیم در حالی‌که خواسته ما بهترین‌هاست.
  • مردی مسیر خود را گم کرده است اما از کسی راهنمایی نمی‌خواهد… ما نیز به دنبال او حرکت می‌کنیم.
  • خود را دست‌کم می‌گیریم.
  • در شغل خود تمامی نابرابری‌ها را تنها به خاطر دریافت چک حقوق آخر ماه تحمل می‌کنیم.
  • از انجام اضافه‌کاری و نبودن در کنار فرزندان‌مان احساس گناه می‌کنیم.
  • از ارتقاء مقامی که شایستگی آن را داشته‌ایم چشم‌پوشی کرده و… سکوت می‌کنیم.
  • با دریافت حقوقی کمتر از همکار مرد خود موافقت کرده و در نهایت مسئولیت او نیز بر دوش ما گذاشته می‌شود.
  • تماشای مسابقه فوتبال یا اجرای نمایش فرزندان خود را از دست می‌دهیم؛ چرا که مشغله کاری داریم.
  • اغلب نگاهی به آینده انداخته و پیش خود می‌گوییم “بالاخره روزی…”

اکثر ما قطعاً یک یا چند نمونه از موارد فوق را انجام داده‌ایم. نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که اغلب ما خود را به پول می‌فروشیم. جنایت واقعی آسیبی است که به عزت نفس، اعتماد به نفس و ارزشی که برای خود قائلیم وارد می‌کنیم.

درست است، این کتاب در مورد زنان و سرمایه‌گذاری صحبت می‌کند اما در واقع حقیقت چیزی فراتر از این‌هاست. موضوع این کتاب در مورد زنانی است که کنترل زندگی خود را بدست گرفته و به عزت نفس و اعتماد به خود دست یافته‌اند.

ج ـ دلایل تاریخی ـ مرد، خانواده، شرکت یا حکومت

عنوان فرعی این کتاب در اصل “زنانی که برای رسیدن به استقلال مالی پافشاری کرده … و حتی برای مراقبت از خود به هیچ، خانواده، شرکت یا حکومتی وابسته نیستند.”، می‌باشد. این در حقیقت جوهره موضوع این کتاب است. در طول تاریخ بشریت همواره به زنان آموختند و از آنان انتظار داشتند تا برای رسیدن به رفاه مالی وابسته دیگران باشند. اما امروزه قرار گرفتن در چنین موقعیتی مخاطره آمیز است. به طور قطع روزگار تغییر کرده است.

ج ـ1ـ وابستگی به مردان

از لحاظ تاریخی صحبت کردن در مورد مردان، زنان و پول بدون آن‌که نامی از رابطه جنسی برده شود غیرممکن است. موضوع پول و زن ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و اغلب از مشاهده تاثیر یکی بر دیگری غافل می‌شویم چرا که نسل به نسل این‌گونه ما را پرورش داده‌اند تا این مسئله را به عنوان معیاری در جامعه بپذیریم.

به عنوان یک زن از قدرت شگفت‌انگیزی که در مقابل مردان داشتیم مطلع هستیم. رفتار کردن به شیوه‌ای کاملاً زنانه چه کارها که نمی‌تواند بکند. این قدرت بی‌حد و حصر موجب شکل‌گیری دیدگاه ما درباره آنچه می‌خواهیم انجام دهیم و این‌که چگونه برای رسیدن به خواسته‌های خود در دنیا حرکت کنیم می‌گردد. اما این فرمول تا زمانی‌که جوان، سلامت و زیبا هستیم قابل اجرا می‌باشد و زمانی که زمان رو به جلو حرکت کرد؛ شرایط تغییر پذیرند.

ج ـ1ـ1ـ نقطه‌ی عطف

زمانی‌ که 4 سال داشتم؛ یک روز که از مدرسه برمی‌گشتم و از در جلویی وارد خانه ‌شدم، صدای مادرم را شنیدم که در اتاق پذیرایی مشغول صحبت با یکی از بهترین دوستانش بود. همچنان‌که به سمت آنان می‌رفتم، مادرم که با نگاه زیرچشمی متوجه ورود من شده بود اشاره کرد که نزدیک‌تر نشوم و خلوت آنان را برهم نزنم. من نیز به سمت آشپزخانه رفتم تا چیزی بخورم. در همان حال که مشغول بیرون آوردن پاکت شیر از درون یخچال بودم، ناگزیر صحبت‌های آنان را می‌شنیدم.

کاملاً مشخص بود که دوست مادرم گلوریا بسیار ناراحت است. او می‌گفت‌ “می‌دانستم که ما هم مشکلات خودمان را داریم. اما فکر می‌کردم که حداقل به خاطر فرزندانمان مرا ترک نکند.”

مادرم پرسید: “او چه گفت؟”

او گفت: “او گفت یک سال است که به ملاقات زنی بسیار جوان‌تر از من که در شهر زندگی می‌کند می‌رود. طبق گفته‌های خودش بودن در کنار آن زن حس قهرمان بودن را در او زنده می‌کند. واضح است که در کنار من احساس یاس و ناامیدی داشته باشد.”

مادر پرسید: “از این رابطه اطلاع داشتید؟”

“اگر راستش را بخواهید، به بعضی اتفاقات مشکوک بودم اما در واقع نمی‌خواستم چیزی بدانم. امیدوار بودم که این رابطه‌ای کوتاه مدت باشد و سرانجام همه چیز به وضعیت عادی باز گردد.”

مادر پرسید: “پس در درونت از این موضوع مطلع بودی؟”

گلوریا اعتراف کرد که “بله، فکر می‌کنم. ولی نمی‌خواستم واقعیت را بپذیرم. چندین سال است که زندگی زناشویی خیلی خوبی نداریم. با گذشت زمان وجوه اشتراک کمتر و کمتری پیدا می‌کردیم. او شغلش را داشت من نیز از بچه‌ها مراقبت می‌کردم. او به سفرهای کاری می‌رفت و من در خانه می‌ماندم.”

“پس اگر رابطه زناشویی شما شکست خورده بود و شما می‌دانستید که او با فرد دیگری رابطه برقرار کرده است، چرا در کنار او ماندید؟”

گلوریا بلافاصله گفت: “به خاطر فرزندانم.”

مادر با تعجب پرسید: “فرزندان. گلوریا آنها دیگر بزرگ شده‌اند. پسرت به تازگی از دانشکده فارغ‌التحصیل شده. باید دلیل تو چیزی فراتر از این‌ها باشد.”

گلوریا تردید داشت اما به آرامی گفت: “تنها به خاطر پول او را ترک نکردم. اگرچه ازدواج موفقی نداشتم اما از نظر مالی تامین بودم. حتی فکر این‌که بخواهم روی پای خودم بایستم و خرج خود را در بیاورم مرا به وحشت می‌انداخت. من 20 سال است که کار نمی‌کنم. نمی‌دانم که آیا می‌توانم به تنهایی زندگی خود را تامین کنم یا خیر. درست است، ازدواج ما چندین سال است که فرو پاشیده اما شانسی که آورده‌ام این بود که حداقل از نظر مالی در مضیقه نبودم.”

ناگهان صدای گریه گلوریا را شنیدم. “نمی‌دانم که باید چه کنم. مواجه شدن با این حقیقت که 45 سال دارم و تنها هستم و باید مخارج خود را تامین کنم مرا به وحشت می‌اندازد. هرگز تصور گیر افتادن در چنین شرایطی را نمی‌کردم.”

پاکت شیر را داخل یخچال گذاشتم و به سمت اتاقم رفتم. همچنان‌که از پله‌ها بالا می‌رفتم صدای دوست مادرم را شنیدم که می‌گفت: “نمی‌دونم که آیا می‌توانم از عهده مخارج زندگی‌ام برآیم یا خیر.” این کلمات به گوشم آشنا بود.

پیش خود فکر کردم “این زنی است که در شرایط یک ازدواج ناموفق قرار گرفته و آن را تحمل می‌کند چرا که از نظر مالی کاملاً به همسر خود وابسته است. در آن زمان بود که دریافتم زندگی لزوماً همانند یک افسانه همچنان‌که باور داشتم، سراسر شادی و خوشبختی نخواهد بود. به یاد دارم که آن روز تصمیمی گرفتم و پیش خود گفتم:

“هرگز در زندگی خود به یک مرد، یا هر فرد دیگری از نظر مالی وابسته نخواهم بود.”

و این تصمیم‌گیری مرا در طول دوران زندگی‌ام هدایت کرد.

ج ـ1ـ2ـ شاید هم‌اکنون زمان تغییر آن فرمول فرا رسیده باشد

لطفاً فکر نکنید که من برضد مردان هستم، بلکه مردان را دوست دارم. تنها نمی‌خواهم از لحاظ مالی به آنان وابسته باشم، همچنان‌که امروز بسیاری از زنان چنین وابستگی را دارند.

اغلب زنان 50 ـ 40 ساله‌ای را ملاقات می‌کنم که متارکه کرده و در حال حاضر دچار مشکلات مالی می‌باشند. قضیه همان است: “در دوران جوانی زندگی خوب و شادی داشتیم. سپس از یکدیگر جدا شد، و او مرا بخاطر زنی جوان‌تر ترک کرد. برای اولین بار در زندگی‌ام روی پای خودم ایستادم.”

من خیلی خوش‌شانس هستم. پدر و مادرم الگوهای فوق‌العاده‌ای در زمینه ازدواج برای من بودند. بیش از 50 سال از ازدواج آنها می‌گذرد و من آنان را بعنوان الگو و آموزگاری می‌بینم که چگونگی داشتن یک زندگی زناشویی بادوام و پر از عشق و احترام را به من آموختند.

متاسفانه بسیاری از ازدواج‌ها از آزمون زمان سرافراز بیرون نمی‌آیند. میزان طلاق رو به افزایش است. از هر دو ازدواج یکی از آنها به طلاق می‌انجامد. منظورم این نیست که برای طلاق برنامه‌ریزی کنید. بلکه می‌گویم واقع‌بین باشید و از نظر مالی روی پای خود بایستید تا موفق شوید و در این راه مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد. در مورد گلوریا، او برنامه دیگری نداشت. تنها یک برنامه داشت و آن هم این بود که به هر قیمتی شده زندگی زناشویی خود را تحمل کند و در عوض از یک زندگی مادی مرفه برخوردار باشد.

فرمول استفاده از جوانی و جاذبه جنسی برای جلب توجه و تاثیرگذاری در راستای رسیدن به خواسته‌هایمان اگرچه ممکن است در سنین 30 -20 سالگی نتیجه بخش باشد اما کاربرد این فرمول در سنین 60 ـ 40 سالگی نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت. فکر کردن به این مطلب که مردان تغییر می‌کنند تنها وقت تلف کردن است. اکنون زمان تغییر ما زنان فرا رسیده است. فرمولی که در زمان جوانی برای ما تاثیرگذار بوده، همچنان‌که سن ما بالا می‌رود آن نیز تاثیر خود را از دست می‌دهد. در این زمان می‌بایست تغییراتی در فرمول کاربردی خود بدهیم. پول در این معادله نقشی اساسی دارد. نظر به این‌که در دوران جوانی جاذبه جنسی به ما قدرت می‌بخشد، در سنین بالاتر نیز پول قدرت کنترل ما را افزایش می‌دهد.

زمانه از بسیاری جهات تغییرات مهمی داشته است و نیاز است که ما زنان نیز با تغییرات زمانه هماهنگ باشیم. در واقع پیشنهاد این کتاب نیز همین است ـ‌ نقشه راهی برای تغییر. چنانچه اینگونه باور دارید که بهترین راهکار مالی شما داشتن مردی است که هزینه زندگی شما را تا زمان مرگ تامین کند، پس برای شما آرزوی موفقیت دارم. برای افراد دیگری که آماده ایجاد تغییراتی در زندگی خود هستیم، افرادی که می‌خواهیم کنترل زندگی خود را بدست گرفته و دست به کار شویم، پیشنهاد راه‌های دیگری را دارم.

ج ـ2ـ خانواده

بعضی از ما از این موهبت برخوردار هستیم که بر روی ثروت خانوادگی‌مان برای گذران سال‌های متمادی حساب ‌کنیم. اما اکثریت اینگونه نیستند. بسیاری از دوستان من، به جای وابستگی به خانواده‌هایشان هم‌اکنون خود حامی خانواده‌هایشان گشته‌اند. یکی از دوستان دختر من در هونولولو به هنگام بیماری مادرش، زمانی‌که دیگر توانایی مراقبت از خود را نداشت، او را به منزلش برد و پرستار خصوصی وی شد. نه تنها هزینه مراقبت از مادرش بسیار بالا بود بلکه او بخشی از درآمد شغلی خود را نیز به همین دلیل از دست داد چرا که می‌بایست زمان بیشتری را در کنار مادرش سپری می‌کرد.

دوست دیگری هزینه‌ای معادل 8000 دلار را به صورت ماهیانه بابت مخارج نگهداری از مادرش به خانه سالمندان پرداخت می‌کند. او هرگز تصور نمی‌کرد در چنین شرایطی قرار بگیرد.

اخیراً زنی در کشور اسکاتلند پس از فوت مادرش خانه پدری خود را به ارث برد. والدین او به مدت 30 سال در آن خانه زندگی کرده بودند. مشکل اینجا بود که در طول مدت 30 سال ارزش خانه افزایش پیدا کرده بود و زمانی‌که خانه به این زن به ارث می‌رسد در واقع مبلغ گزافی بابت پرداخت مالیات بر اموال طی این سالیان به او منتقل می‌شود. این زن توانایی پرداخت مالیات‌های عقب افتاده را نداشت و به همین دلیل مجبور به فروش خانه پدری‌اش برای پرداخت مالیات‌ها شد و تقریباً هیچ پولی از آن‌چه به ارث برده بود برایش باقی نماند.

در اینجا به بیان ماجرای دیگری که خانمی به نام سوزان با من در میان گذاشته و رواج بسیاری نیز یافته است می‌پردازیم. پدر سوزان دارایی‌های قابل توجهی را از طریق معاملات املاک، تجارت و خرید سهام در طول دوران زندگی‌اش جمع‌آوری کرده بود. مادر سوزان از دنیا رفت و پدرش تجدید فراش نمود. سرانجام پدرش بیمار شد و در حالی‌که بر روی تخت بیمارستان لحظات پایانی عمرش را می‌گذراند، همسر دومش تغییراتی را در وصیت‌نامه او ایجاد کرد تا بدین طریق کلیه دارایی‌های او به خانواده خودش تعلق گیرد. او نام سوزان، برادر و خواهرش را از وصیت‌نامه حذف کرد. پس از فوت پدر سوزان، او هیچ سهمی از املاک پدر ثروتمندش دریافت نکرد.

قصد من از بیان این مثال‌ها این نیست که فکر خود را بر روی عواقب منفی کارها متمرکز کنید، بلکه تاکید من بر این است که همواره آمادگی لازم برای هر آنچه ممکن است رخ دهد را داشته باشید و این‌که شما را بر آن دارم تا در مورد وابستگی خود به کسی یا چیزی برای تامین آینده مالی‌تان، با خود رو راست باشید.

آنچه در حال حاضر در شرکت‌ها و در درون حکومت‌ها رخ می‌دهد دلایل دیگری را مبنی بر این‌که چرا وابستگی به حمایت مالی خانواده نمی‌تواند بهترین انتخاب باشد، آشکار ساخته است.

ج ـ3ـ وابستگی به حقوق شرکت

مجله تایم به تاریخ چاپ 31 اکتبر 2005، داستان روی جلد خود را با عنوان “بزرگ‌ترین تاراج بازنشستگی” مطرح کرده بود. در عنوان فرعی این موضوع نوشته شده بود “میلیون‌ها نفر از آمریکایی‌هایی که تصور می‌کردند با مزایای دوران بازنشستگی زندگی خود را می‌گذرانند هم‌اکنون به طرز فجیعی غافلگیر شده‌اند. چگونه شرکت‌ها با کمک کنگره جیب مردم را خالی می‌کنند.” در ادامه، این مقاله توضیح می‌داد که چگونه شرکت‌های بزرگ آمریکایی حقوق بازنشستگی کارمندان خود را بالا کشیده یا به اصطلاح دزدیده‌اند. قوانین دولتی این اجازه را به شرکت‌ها داده تا به سادگی از زیر بار تعهدات خود نسبت به کارمندان‌شان شامل تامین حقوق ماهیانه بازنشستگی و مزایای بیمه درمانی در طی دوران بازنشستگی کارمند شانه خالی کنند.

همچنین در این مقاله گفته شد “تحقیقاتی که توسط مجله تایم انجام گرفته است به این نتیجه دست یافته که؛ پیش از آن‌که موعد بازنشستگی آمریکایی‌هایی که هم‌اکنون مشغول به کار هستند فرا رسد تصمیمات سیاستمدارانه کنگره (که از منافع شرکت‌ها در قبال کارمندان‌شان حمایت می‌کند)، میلیون‌ها نفر از جمعیت سالخورده آمریکا را که اکثریت آنان زنان می‌باشند به سمت فقر کشانده و میلیون‌ها نفر دیگر را در حاشیه فقر قرار داده و دوران بازنشستگی آنان را به دورانی که می‌بایست دست نیاز به طرف دیگران دراز کنند (که البته ثروتمندان از این امر مستثنی هستند)، تبدیل کرده است.”

آنچه به هنگام خواندن این مقاله نظر مرا جلب کرد این بود که نویسنده پنج تحقیق انجام شده بر روی افرادی که قربانی مشکلات بازنشستگی شده بودند را مطرح می‌کرد، هر پنج مورد آنان زن بودند. یکی از آنان زنی 69 ساله بود که حقوق ماهیانه بازنشستگی او به مبلغ 1200 دلار قطع شده بود که این حقوق پس از فوت همسرش در حین کار به او تعلق می‌گرفت. هم‌اکنون او برای دریافت 60 دلار بصورت ماهیانه برای امرار معاش خود قوطی‌های آلومینیونی جمع‌آوری کرده و آن‌ها را می‌فروشد.

زن دیگری که 60 سال دارد به مدت 35 سال کارمند شرکت پولاروید بوده است و کار خود را به عنوان کارمند بایگانی آغاز و به سمت مدیر اجرایی امور هیئت مدیره دست یافته بود. او در طرح خرید سهام توسط کارمندان مشارکت داشت و 8% از حقوق خود را برای اجرای این طرح اختصاص داده بود به این امید که در دوران بازنشستگی هزاران برابر آن را با فروش این سهام بدست آورد. ارزش سهام شرکت بطور ناگهانی سقوط کرد که دلایل آن تصمیم‌گیری‌های ضعیف تجاری و دخالت‌های کنگره بودند و این زن مبلغ 100000 تا 200000 دلار خود را از دست داد. مهم‌ترین مسئله این بود که او انتظار دریافت ده‌ها هزار دلار از حقوق و مزایای بازنشستگی خود را داشت. اما پس از پایان مشاجرات و درگیری‌ها، تنها یک بار آن هم چکی به مبلغ 47 دلار دریافت کرد.

پنج زنی که در این مقاله در مورد آنان صحبت شد همگی تصور می‌کردند که در دوران بازنشستگی از نظر مالی تامین خواهند بود؛ اما هم‌اکنون با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند. این واقعه بسیار تکان‌دهنده است ودر اینجا هیچ نشانه‌ای از احیاء سیستم بازنشستگی در آینده نیز به چشم نمی‌خورد، احتمال آن می‌رود که این مسئله کم‌کم از خاطره‌ها فراموش گردد.

چنین اتفاقاتی خاص زنان نمی‌باشند بلکه ممکن است برای تعداد بیشماری از آقایان نیز رخ دهند. این بحران محدودیت جنسیتی ندارد.

بنابراین دوباره تکرار می‌کنم، چنانچه برای تداوم زندگی مالی خود به همسر یا خانواده‌تان وابسته هستید، این نکته را مد نظر داشته باشید.

ج ـ4ـ دولت

تا آنجایی که به دولت مربوط می‌شود سیستم‌های تامین اجتماعی و خدمات درمانی بطور کل دچار ورشکستگی شده‌اند. نمی‌دانم که آیا می‌توانند این مشکل را برطرف کنند یا خیر. بررسی‌ها نشان می‌دهند که زنان و مردان در سنین 40 ـ 20 سالگی نسبت به احتمال عدم دسترسی‌شان به خدمات تامین اجتماعی و خدمات درمانی در دوران بازنشستگی‌شان آگاهی دارند. در ارتباط با طرح‌های بازنشستگی، دولت قادر به انجام تعهدات خود در قبال افرادی که در طول دوران کاری خود کمک قابل توجهی به سیستم تامین اجتماعی و نظام خدمات درمانی کرده‌اند، نمی‌باشد.

دـ انتخاب با شماست

بدین ترتیب همسر، خانواده، شرکت یا دولت ممکن است در آینده به کمک شما بیاید… اما نمی‌توانیم تنها به آنان متکی باشیم. من هرگز آینده مالی خود را بر سر چیزی که از کنترل کامل من خارج است به خطر نمی‌اندازم.

این مسئله به سادگی ما را به یک تصمیم‌گیری می‌رساند ـ آیا می‌بایست به دنبال استقلال مالی باشم یا وابستگی مالی را برگزینم؟ این انتخابی خودآگاه است. چنانچه وابستگی مالی را انتخاب کنید بدان معناست که اجازه می‌دهید فرد دیگری مسئول رفاه مالی زندگی‌تان باشد و کلیه عواقب خوب و بد آن را نیز می‌پذیرید.

از طرف دیگر اگر استقلال مالی را بخواهید پس آزادی بلند مدت را به رفاه کوتاه‌مدت ترجیح می‌دهید. شما مسیر پیش روی خود را بسیار دشوارتر برگزیده‌اید ـ مسیری که بسیاری از زنان از آن روی برگردانده تا بتوانند در آینده قدم به مسیری آسان‌تر و مثمرثمرتر بگذارند. من اطمینان دارم زنانی که در حقیقت به کنترل بر روی زندگی مالی‌شان متعهدانه می‌نگرند به موفقیت دست خواهند یافت. عملکرد هر روز زنان این گونه است.


اطلاعات بیشتر

نویسنده

کیم کیوساکی

مترجم

مهندس علی رجبی ابهری

ناشر

ستوس

قطع

رقعی

ویرایش

1

چاپ

1

سال انتشار

1395

تیراژ

1000

نوع جلد

شومیزی

شابک

۹۷۸۶۰۰۶۷۰۳۰۷۷

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب زن ثروتمند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *