هوش مالی ۱۱: توسعه گر باشید!

هوش-مالی-۱۱-توسعه-گر-باشید

هوش مالی ۱۱: توسعه گر باشید! فرصتی دوباره برای ارتقاء و بازنویسی کسب و کار؛ پنجمین هوش مالی پیشرفته است که شما برای ارتقاء ثروت و افزایش درآمد به آن نیاز دارید.

یک سوال اساسی می‌تواند این باشد که قابلیت توسعه یعنی چه؟

هسته‌ی میوه‌ی زردآلو را در نظر بگیرید؛ این هسته به‌صورت بالقوه دارای پتانسیل “جریان تولید ارزش” است.

چنان‌چه آن را در خاک مناسب پرورش دهید، به‌صورت زایشگر برای شما زردآلوهایی تولید می‌کند که هر یک از آنها همان قابلیت را دارند.

اجازه دهید برای بررسی عمیق‌تر موضوع، بحث را با یک داستان ادامه دهیم.

یکی بود، یکی نبود. دهکده کوچک و زیبایی وجود داشت که جای خوبی برای زندگی بود. فقط یک مشکل داشت؛ این‌که در این دهکده تا زمانی که باران نمی‌آمد، آبی وجود نداشت.

ریش سفیدان دهکده برای این‌که مشکل را یک بار برای همیشه حل کنند، تصمیم گرفتند ترتیبی بدهند که آب به‌صورت روزانه به ‌دهکده منتقل بشود. د

و نفر داوطلبانه مسئولیت این کار را برعهده گرفتند و قراردادی را مبنی بر انجام آن به امضا رساندند. ریش سفیدان احساس می‌کردند که ایجاد فضای رقابتی به پایین نگه داشتن قیمت‌ها کمک کرده و وجود ذخیره آب را تضمین می‌کند.

یکی از این دو نفر که ونوس نام داشت، بلافاصله دست به‌کار شد. دو سطل گالوانیزه استیل خرید و به رفت و آمد در مسیر منتهی به دریاچه که مسافتی در حدود 5/1 کیلومتر داشت، پرداخت.

او از صبح تا غروب با دو سطل خود از دریاچه آب می‌آورد و آن را در منبع بزرگی که در دهکده ساخته شده بود، می‌ریخت.

هر روز صبح، او مجبور بود پیش از همه مردم دهکده بیدار شود تا اطمینان پیدا کند که آب کافی در دهکده وجود دارد. کار دشواری بود، اما ونوس از این‌که پول خوبی در می‌آورد و یک قرارداد انحصاری برای انجام این کار داشت، بسیار خوشحال بود.

دومین نفر که ستوس نام داشت، پس از امضای قرارداد برای مدتی ناپدید شد. او ماه‌ها دیده نمی‌شد و این مسأله ونوس را بسیار خوشحال می‌کرد، چرا که رقیبی نداشت و همه پول‌ها به خودش می‌رسید.

ستوس به‌جای این‌که برای رقابت با ونوس دو سطل بخرد، به بررسی پروژه پرداخت. او همواره به پایتخت (مرکز کشور) مسافرت می‌کرد و با مراجعه به کتابفروشی‌ها آخرین آثار منتشره را مطالعه می‌کرد.

روزنامه و مجلات جدید را تهیه و بطور مستمر اخبار و مقالات را مطالعه می‌کرد.

در سمینارها شرکت می‌کرد و از نمایشگاه‌ها بازدید می‌نمود. او در آخرین سمینارهایی که رفته بود، با اتاق فکر، روش‌های مدرن تأمین مالی، مشارکت، حرکت در مرکز، حرکت در جریان، جریان‌سازی، توسعه‌گری، اهمیت ارتباطات و …  آشنا شده بود و دوستان استراتژیکی پیدا کرده بود.

بنابراین درباره‌ی آب‌رسانی به دهکده اتاق فکری تشکیل داد و از دوستان خود برای شرکت در اتاق فکر دعوت نمود.

آنها در اتاق فکر به این نتیجه رسیدند که باید با تشکیل فرا نهاد “مرکز مشارکت” از همه فعالان ساخت و ساز (دولوپرها، پیمانکاران، ارائه دهندگان خدمات، سرمایه‌گذاران و مشارکت کنندگان، سازمان‌ها و انجمن‌ها، تولیدکنندگان مصالح و تجهیزات)، برای شرکت در مباحث دعوت نموده و تشریک مساعی ایشان را جلب کنند.

در انتها او با همکاری تیمش یک طرح كاري پيروزمندانه آماده کرد و شرکتی را راه‌اندازی نمود.

سپس چهار سرمایه‌گذار پیدا کرد، مدیری را برای اداره کارها به خدمت گرفت و شش ماه بعد با یک تیم مجهز تاسیساتی به دهکده بازگشت. طی یک سال، تیم او موفق به ساخت یک لوله استیل ضد زنگ شد که دهکده را به دریاچه مرتبط می‌کرد.

ستوس در مراسم بزرگ افتتاحیه طرح خود اعلام کرد که آب او تمیزتر از آب ونوس است. او می‌دانست که شکایاتی درخصوص آلوده بودن آب ونوس وجود دارد.

همچنین اعلام کرد که می‌تواند آب دهکده را به‌صورت 24 ساعته در هفت روز هفته تأمین کند. ونوس فقط در روزهای هفته می‌توانست آب را به دهکده منتقل کند و در تعطیلات آخر هفته کار نمی‌کرد.

ستوس همچنین اعلام کرد که این منبع آب با کیفیت و قابل اطمینان را با قیمتی که 75 درصد کمتر از بهای کنونی آن است، در اختیار مردم قرار خواهد داد. ساکنان دهکده فریاد شادی سر دادند و بلافاصله به سمت شیرهای آب ستوس هجوم بردند.

ونوس برای رقابت با ستوس بهای کار خود را 75 درصد کاهش داد، دو سطل دیگر خرید، درپوشی را برای سطل‌های خود تهیه کرد و در هر بار رفت و آمد چهار سطل آب را به دهکده انتقال داد. برای این‌که خدمات بهتری ارایه بدهد، دو پسر خود را نیز استخدام کرد تا در شیفت شب و روزهای تعطیل به او کمک کنند. وقتی پسران او به دانشگاه می‌رفتند، به آنها گفت:

“سریع‌تر برگردید، چون روزی این کسب و کار متعلق به شما خواهد بود!”

بنا به دلایلی پسران او پس از دانشگاه هرگز به دهکده برنگشتند. سرانجام او ناچار به استخدام چند کارمند شد، اما با اتحادیه کارگران مشکل پیدا کرد. اتحادیه خواستار دستمزدهای بالاتر و مزایای بهتر بود و می‌خواست که اعضا در هر رفت و آمد فقط یک سطل را حمل کنند.

از سوی دیگر، ستوس متوجه شد که اگر این دهکده به آب نیاز دارد، پس سایر دهکده‌ها نیز حتماً به آب نیاز خواهند داشت.

او طرح تجاری خود را بازنویسی کرد و از طریق مهندسی قرارداد و الگوهای پیشرفته مشارکت؛ سیستم انتقال آب پرسرعت، پرحجم، کم‌هزینه، بهداشتی خود را به دهکده‌هایی در سراسر دنیا توسعه داد.

ستوس بابت انتقال هر سطل آب، فقط یک پنی دریافت می‌کرد، اما هر روز میلیون‌ها سطل آب را انتقال می‌داد.

صرف‌نظر از این‌که او شخصاً کار می‌کرد یا خیر، میلیون‌ها نفر از سیستم‌های انتقال آب او استفاده می‌کردند و تمام پول‌ها به حساب بانکی او واریز می‌شد. ستوس با احداث لوله‌های آب خود، نه تنها آب را به دهکده‌ها انتقال می‌داد، بلکه پول را نیز روانه حساب شخصی خود می‌کرد.

ستوس تا ابد با خوبی و خوشی زندگی کرد، ولی ونوس باقی عمر خود را با کار سخت گذراند و برای همیشه با مشکلات مالی درگیر بود. داستان همین‌جا به پایان می‌رسد.

بنابراین در دنیای تجارت، ممکن است امروز درآمد بالایی داشته باشید ولی فردا هیچ درآمدی نداشته باشید. توجه نمایید هیچ نقطه میانی وجود ندارد. اجازه دهید کمی در مورد چارچوب‌های فکری ونوس و ستوس بحث کنیم.

ونوس تمرکز خود را روی محصول (آب) و کار فیزیکی (خود و اطرافیانش) گذاشت. بنابراین هرچه بیشتر کار می‌کرد، درآمدش افزایش می‌یافت، اما او هرگز به فکر توسعه‌گری نبود و به این نکته توجه نداشت که با پیشرفت تکنولوژی، کنار گذاشته می‌‌شود.

اما ستوس هر روز، زمانی از وقت خود را برای فکر کردن و تدوین نقشه‌ی راه تجارت خود صرف می‌کرد.

همواره در زمینه تخصصی خود مطالعه می‌کرد. از نمایشگاه‌ها بازدید می‌نمود و در سمینارها شرکت می‌کرد. او آگاهانه وارد پروژه شد و با تشکیل اتاق فکر، ابتدا یک طرح کاری پیروزمندانه تهیه کرد و تمرکز خود را بر روی راه‌اندازی یک سیستم گذاشت.

او توانست شابلونی برای کسب و کار خود بر اساس الگوی تأمین مالی (سرمایه‌گذار)، ساخت (مهندسی، تجهیزات، ساخت) و فروش تهیه کند. سپس با حذف زمان، کسب و کار خودش را توسعه (Develop) داد.

افراد تازه‌کار به واسطه اینکه محصول جدیدی دارند و یا فرصتی تازه برای ثروتمند شدنشان فراهم شده، هیجان زده می‌شوند.

متأسفانه اکثر افراد بیش از آنکه روی سیستم و طرح‌کاری خود تمرکز و سرمایه‌گذاری کنند بر روی محصول تمرکز می‌کنند.

به تفاوت میان سیستم و محصول بیاندیشید!

مثلاً سؤالات و پاسخ‌های کنکورهای گذشته را همه دارند، شما نیز می‌توانید با پول نه چندان زیادی یک دوره از آن را برای خود بخرید (محصول)! ولی چه موضوعی باعث شده که برخی افراد از این راه بسیار ثروتمند شوند؟ (سیستم)!

بنابراین زمانی‌که درآمد یا پول‌سازی شما به کار کردن فیزیکی (کارمندی، خویش فرمایی) وابسته است؛ بسته به ظرفیت کار، درآمد محدود می‌شود. درست همانند یک ترموستات!

شما دائماً باید ترموستات مالی خود را ارتقاء و توسعه داده و در نهایت باید آن را بردارید. درست تشخیص داده‌اید در دنیای پول، هیچ محدودیتی وجود ندارد، اگر بدانید مشغول چه کاری هستید.

همین الان بزرگ‌ترین عددی که در کسب و کار خود استفاده نموده‌اید را روی کاغذ به عدد و حروف بنویسید! توجه کنید یک واحد صنفی مثل یک سوپر مارکت محلی نمی‌تواند چک 800 میلیارد دلاری بنویسد! همه‌ می‌گویند پول نیست، پس این حجم نقدینگی در جهان کجاست؟

دلیل اینکه نام تجاری برج‌ساز جوان را انتخاب کردیم، این است که صنعت ساختمان، دارای بنیان مالی مستحکمی است. حجم نقدینگی در صنعت ساختمان بالاست و صنعتی که دارای گردش مالی بالاست، فرصت‌های بیشتری ایجاد می‌کند. بیشترین میزان مشاغل در صنعت ساختمان است و همه‌ی افراد، پول را از صنایع دیگر بدست می‌آورند و ثروت خود را در املاک توسعه می‌دهند. فقط کافیست به نیازمندی‌های روزنامه همشهری نگاهی بیاندازید؛ بیشترین میزان آگهی‌ها مربوط به صنعت ساخت است و شاید به این علت برند برج‌ساز جوان دارای ارزش بالایی است.

در فصل بیستم و بیست و یکم کتاب پرفروش هوش مالی خود را افزایش دهید، شما با مفاهیم و روش‌های ارتقاء “هوش مالی پیشرفته ۱۱: توسعه گر باشید”، مفهوم توسعه و دولوپر و انواع دولوپرها آشنا می‌شوید.

همچنین می‌توانید مباحث تکمیلی را در فصل 23  کتاب پرفروش هوش مالی خود را افزایش دهید دنبال کنید.

 

لینک خرید کتاب هوش مالی خود را افزایش دهید؛

لینک خرید کتاب هوش مالی خود را افزایش دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *