هوش مالی کشورها

هوش مالی کشورها

هوش مالي کشورها

دولت‌ها نيز نيازمند “هوش مالی ۶: یکپارچگی مالی”، یعنی یکپارچگی پنج هوش مالی هستند.

پيش‌تر پنج هوش مالي مختلف را به‌صورت فهرست‌وار آوردم. يك بار ديگر آنها را در اينجا بيان مي‌كنم:

هوش مالي ۱: پول بيشتر درآوردن

هوش مالي ۲: حفظ پول خود

هوش مالي ۳: بودجه‌بندي پول خود

هوش مالي ۴: تقويت پول خود

هوش مالي ۵: بهبود اطلاعات مالي خود

دولت‌ها نياز دارند پول درآورده و از پول خود محافظت كنند، پول خود را بودجه‌بندي كرده، پول خود را تقويت كرده، و در جستجوي بهترين اطلاعات مالي باشند.

اگر دولتي به‌صورت يكپارچه عمل كند، هم آن دولت و هم مردمش شكوفا مي‌شوند. اگر دولتي فاقد يكپارچگي باشد، آن دولت و مردمش مدام در تقلا بوده و روز به روز فقيرتر مي‌شوند.

ماليات‌هاي بالاتر و بدهي بيش از حد علايمي است كه نشان مي‌دهد. دولت‌ امريكا در حال دست و پنجه نرم كردن با مسأله كمال مالي است.

در سال 1971 هنگامي كه نيكسون كشور ‌امريكا را از استاندارد طلا خارج ساخت و دنيا را مجبور كرد پول رايج كشور آمریکا را به‌عنوان پول رايج ذخيره كل دنيا بپذيرد، آن وقت بود كه ‌امريكا يكپارچگي مالي خود را از دست داد.‌

امروزه، به‌جاي آنكه ثروتمندترين كشور دنيا باشد، بزرگ‌ترين ملت بدهكار در جهان به شمار مي‌رود.

در حالي كه بسياري از مردم، به خاطر اين تغيير در قوانين پول، بسيار ثروتمند شده‌اند، ميليون‌ها نفر ديگر از نظر مالي كله پا شده‌اند.

فاصله طبقاتی روز به روز در حال عريض‌تر شدن و خطرناك‌تر شدن است.

مشكل كشور ‌امريكا از “هوش مالي 3: بودجه‌بندي پول خود” آغاز شد. وقتي امريكا بيش از آنچه صادر كند شروع به واردات كرد، آنها قوانين پول را تغيير دادند و شروع كردند به انباشتن‌ تريليون‌ها دلار وام.

وقتي به هوش مالي 4 نظري مي‌افكنيم، آشكار مي‌شود كه دولت ‌امريكا پول را تقويت نمي‌كند … درعوض بدهي را تقويت مي‌كند.‌ امروزه ثروتمندترين مردم دنيا به فقيرترين مردم عالم بدهكارند. صحبت بر سر فقدان يكپارچگي است.

امريكا هنگامي كه از كل دنيا خواست تا دلار دولت ‌امريكا را با پشتوانه اعتقاد و اعتبار كامل بپذيرد، از يكپارچگي مالي خارج شد. هيچ كس دوست ندارد در ‌امريكا سرمايه‌گذاري كند و ببيند كه ارزش دلار افت مي‌كند.

وقتي دنيا تقاضاي پس دادن پول خود را دارد، موضوع هوش مالي 2، يعني حفاظت پول خود از شر غارتگران خواهد بود. كه در مورد آزمايش قرار خواهد گرفت.

من معتقدم ‌امريكا به يك غارتگر غول‌پيكر تبديل خواهد شد، يعني احتمالاً نسبت به پرداخت برخي از بدهي‌هاي خود كوتاهي كرده و از قول‌هايي كه به شهروندان سالمند براي بيمه خدمات درماني و تأمين اجتماعي داده است غافل مي‌شود.

اين مسأله باعث مي‌شود كه تورم درآمدهاي كارگران را نابود كند و ماليات‌هايي را به دوش افراد جوان تحميل كند. به نظر من، اين يعني از هم گسيختگي.

روش رايج دولت ‌امريكا به منظور افزايش هوش مالي 1: بيشتر پول در آوردن، از طريق بالا بردن ماليات‌ها، چاپ پول بيشتر، قرض گرفتن پول بيشتر، نبرد در يك جنگ جديد و نپرداختن تعدادي از قبض‌ها است.

پر واضح است كه اين كار باعث مشكلات مالي بيشتري خواهد شد، كه اگر اين مشكلات زودتر در وهله اول حل شده بودند، مي‌توانستيم از آنها دوري كنيم.

تاريخ به تحقيق تكرار مي‌شود.

رهبران و تعليم‌دهندگان ما از آنچه به هنگام تخلف دولت از يكپارچگي پول اتفاق مي‌افتد، آگاه بوده‌اند.

اين مسأله قبلاً اتفاق افتاده است. كوپرنيك در سال 1517 نوشت كه تورم يكي از “آفت‌هايي است كه نظام پادشاهي را تضعيف مي‌كند”.

در سال 1776 آدام اسميت گفت: “تورم باعث مخرب‌ترين فروپاشي‌هاي بخت افراد” مي‌شود. هشدار اسميت در اين اواخر در آلمان به حقيقت پيوست، يعني هنگامي كه هيتلر به قدرت رسيد و پس از آنكه دولت ويمار، يكپارچگي پول رايج خود را بر‌انداخت.

تنها دليلي كه‌ امريكا و عموم دنيا تفاوت ميان پول به‌صورت ثروت و ارز را درك نكرده‌اند به اين خاطر است كه سيستم‌هاي مدارس ما به سادگي فاقد يكپارچگي آموزشي بوده و از توليد جمعيتي كه از نظر مالي با سواد باشند قصور مي‌ورزند.

شخصاً معتقدم ما به‌عنوان عضوي از مردم، عضوي از يك ملت و كل عالم همگي سر به سوي يك طوفان كامل نهاده‌ايم.

به عقيده من، پس از اين مدت بسيار طولاني كه فاقد يكپارچگي بوديم، حال نيروهاي مالي، سياسي، محيطي و معنوي خواهان آن هستند كه اين آونگ در جهت ديگري تاب بخورد.

اينكه دقيقاً چه اتفاقي مي‌خواهد بيافتد نمي‌دانم، شايد اين طوفان در حال حاضر آغاز شده است.

متأسفانه، ابر ثروتمندان، يعني كساني كه بيشترين سود را از سيستم جاري اقتصادي مي‌‌برند، از تحولات مالي پيش رو كمترين تأثير را خواهند گرفت.

بقيه ما هستيم كه عوامل طبيعي را احساس كرده و ملزم هستيم نهايت تلاش خود را در نبرد با اين طوفان به کار ببریم و در اين ميان فقرا بيش از همه رنج خواهند برد.

خبر خوب اين است كه مشكلات پيش رو ما را باهوش‌تر مي‌سازد، البته اگر با دليري مسئوليت آنها را به عهده گرفته و از آنها نگريزيم. در درون هر مشكل گوهر حكمت نهفته است، جواهري كه ما را باهوش‌تر و قوي‌تر ساخته و باعث مي‌شود صرفنظر از شرايط اقتصادي، كارهاي بهتري انجام دهيم.

حتي خبر خوب‌تر اينكه تعدادي از دولت‌هاي ملي در حال آغاز روش به كار گرفتن دوره‌هاي آموزش مالي در سيستم‌هاي آموزشي خود هستند. پيش‌بيني مي‌كنم كه آن كشوري كه بهترين آموزش مالي را در اختيار دارد، جهان را به عصر تازه‌اي از كاميابي اقتصادي رهنمون خواهد نمود. روي هم رفته اين عصر، عصر تکنولوژی است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *