چرا اتاق فکر نیاز است؟/مهندس علی رجبی ابهری

ساختار گشایی نیاز امروز جامعه در حال توسعه
امروزه براي پيشرفت بايد مشكلات زيادي را به جان خريد. دشواريهايي كه گاهي مالي هستند، گاهي فكري هستند و در مجموع هر بار به شكلي در برابر ما ظاهر ميشوند.
پشت سر گذاشتن اين گرفتاريها هميشه زمان و انرژي زيادي مصرف ميكند. در هر دوره از زندگي بشر، مشكلاتي پيش روي او ظاهر ميشود كه در همان زمان خاص، بيشتر از تواناييهاي او هستند و او را دچار زحمت ميكنند. گرچه در آيندهاي نه چندان دور اين مشكلات آسان به نظر ميرسند زيرا با گذشت زمان، ظرفيت افراد بيشتر ميشود.
اما چالشی كه از ابتداي تاريخ بشر با او همراه بوده و از همان زمان تا كنون براي او فرصتهای تکاملی زيادي ايجاد كرده است تغيير است. بله تغيير. لغتنامههاي معتبر تغيير را اينگونه تعريف كردهاند:
- ايجاد تفاوت در چيزي.
- ايجاد شرايطي كه با شرايط پيشين فرق دارد.
- مواجهه با وضعيتي متفاوت.
ذهن انسان به سكون و عدم تغيير تمایل دارد. در واقع براي اكثر مردم، ماندن در همان شرايط موجود و ادامه به زندگي بدون مواجهه با شرايط متفاوت پذيرفتهتر است. افراد تمام تلاش خود را به كار ميبرند تا وضعيت ثابتي را براي خود و خانواده خود فراهم كنند تا با شرايطي مواجه نشوند كه نياز به عكسالعمل سريع داشته باشد. براي همين است كه ريسكپذيري در اكثر افراد وجود ندارد. مردم دوست ندارند در معرض خطر قرار بگيرند. آنها شرايط ثابت را مساوي با حاشيهی امن ميدانند. نقطة مقابل اين قضيه را ميشود در يك جمله گفت:
تغيير يعني خطر!
در بسياري از موارد تغييرات به شكل زير پوستي عمل ميكنند. يعني در حال رخ دادن هستند ولي ما آنها را نميبينيم. شايد به اين دليل كه فكر ميكنيم وضعيت موجود در يك حيطهی خاص به ما ارتباطي ندارد. ولي در دنياي سرعت و در عصر اطلاعات هيچ «غير مرتبطي» وجود ندارد!
وقتی تغییر نامحسوس شود، سرعت آن تغییر به طور تصاعدی افزایش مییابد. به پیشروی پرسرعت تکنولوژی پرواز توجه کنید.
در سال 1903 برادران رایت اولین هواپیمای پرنده را به پرواز درآوردند. در سال 1969 انسان قدم به ماه گذاشت و حالا امروز شاتلهای فضایی داریم که هر ساعت 28000 کیلومتر سفر میکنند و به زودی توانایی پرواز به مریخ را خواهد داشت. تکنولوژی و چگونگی تأثیر آن بر کسبوکار با چنان سرعت بالایی در حال تغییر است که تقریباً ادامه زندگی به شیوه گذشته را با چالش مواجه نموده است.
در دهه 1970 تجارت خطوط هوایی سکه بود. در این روزگار با نشستن در پشت میز و استفاده از اینترنت و دسترسی به تعداد بیشتری مردم در مدت زمان کوتاهتر و صرف انرژی و هزینه کمتر، معاملات بیشتری انجام میشود. در حالی که تجار پول بیشتری بدست میآورند، خطوط هوایی ضرر میکنند. زیرا مردم یک راه سریعتر و ارزانتر برای انجام معاملات با مردم سراسر دنیا پیدا کردهاند.
در تکامل از اسب به اتومبیل بشر میتوانست اتومبیل را ببیند. میتوانست آن تغییر را ببیند. اگر ماشینی به سمت آنها میآمد، میتوانستند از مسیر خارج شوند. چون میتوانستند ماشین را ببینند. میتوانستند با شرایط خود را تطبیق دهند و زندگیشان را تغییر دهند. اما اختراعات آینده نامحسوس هستند. بنابراین افراد بشر، آنچه را که زندگیشان را تغییر میدهد نمیبینند. افراد بشر به وسیله چیزی زیر گرفته میشوند که نمیتوانند ببینند. به زودی میلیونها نفر از مردم جهان بیکار میشوند. آنها به وسیله تکنولوژی و اختراعاتی که به خوبی در خارج از دیدرسشان عمل میکنند، از کار بر کنار میشوند.
شما نمیتوانید از مسیر برخورد چیزی که حرکتش را به سمت خودتان نمیبینید، خارج شوید.
مهم نيست در چه سطحي مشغول فعاليت هستيد. كارگر يا مدير، يك شخص به تنهايي يا يك شركت يا كارخانه. حتي گاهي دولتها نيز با شرايطي اين چنيني مواجه ميشوند. امروزه، مردم به وسیله ابتکارات نوینی که نمیتوانند ببینند و بفهمند زیر گرفته میشوند و کنار گذاشته میشوند. میلیونها نفر بیکارند چون مهارت آنها دیگر مورد نیاز نیست.
روزنامه همشهری[1] در مقاله “بحران بیکاری به دانش آموختگان رسید”؛ عنوان میکند 768 هزار بیکار در کشور دارای تحصیلات عالی هستند. این افراد دارای تحصیلات فوق دیپلم تا دکتری هستند. طبق آخرین سرشماری سال 90 دانش آموختگان رشتههای علوم انسانی و هنر، علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق و مهندسی ساخت بیشترین تعداد بیکاران را به خود اختصاص دادهاند.
در چند سال آینده تا سال 2020 به طرز مشهودتری مشاهده میشود میلیونها نفر در سراسر جهان بیکار و در منزل تلویزیون تماشا میکنند. اینها افراد باهوش، تحصیل کرده و سخت کوشی هستند که برای خوراک، مسکن و دارو به حمایت دولت نیاز پیدا خواهند کرد. این یک پدیده جهانی است که بر تمامی کشورهای دنیا، حتی کشورهای ثروتمندی چون آمریکا، انگلستان، ژاپن، آلمان، فرانسه و ایتالیا تأثیر میگذارد.
وقتی نهادهای عصر صنعت به صورت فزایندهای سقوط میکنند و فروپاشیهای سیستمی نزدیک میشود، نوآوریها یا به دست رهبران سطح بالا، که آمادگی دارند نهادهای موجود را متحول کنند، به راه میافتد یا به صورت انفجاری از پایین صورت میگیرد. بنابراین در همهی بخشهای جامعه ـ خصوصی و دولتی و مدنی ـ به الگوهای سازمانی کاملاً جدیدی نیاز داریم! این اتفاق قبلاً هم در مقیاسی کوچکتر و آهستهتر رخ داده است. زمانی که انقلاب صنعتی هنوز جوان بود و به نهادهای پسا کشاورزی جدید، از فروشگاههای بزرگ و نیروی پلیس گرفته تا بانک مرکزی و …. نیاز داشت. نوآوران از نقاطی غیر منتظره برخاستند و در مواجهه با مقاومت و شرایطی سختتر از آنچه در جوامع در حال گذار به ورای عصر صنعت وجود دارد، آن نهادها را به وجود آوردند.
همه به خاطر دارند که هیچ یک از موسسات آشنای امروز خود به شکل کامل از آسمان به زمین نیفتادهاند. واقعیت این است که همهی نهادهای ما، از بانک مرکزی گرفته تا بانک خون، از کارخانه تا ایستگاه آتش نشانی، از موزهی هنر تا فرودگاه، در ابتدا به فکر نوآوران کسب و کار و مبدعان اجتماعیای خطور کرد که، نسبت به آنچه در اقتصادهای پیشرفتهی امروز میبینیم، با مقاومت سرسختانهتر در مقابل تغییر روبهرو بودند و بسیاری از نوآوریهای آنها، به اندازه نوآوری در فناوری مهم بوده است. اهمیت نهادهای نوین نه به این دلیل که لزوماً طبق برنامهی قبلی کار میکنند، بلکه درست به این دلیل است که خلاقیت اجتماعی را در زمانی آشکار میکنند که تعدادی از نهادهای عصر صنعت به سوی فروپاشی در حرکتند.
ما نام بسیاری از نوآوران بزرگ تاریخ فناوری را میدانیم؛ ادیسون و چراغ برق، مورس و تلگراف، مارکونی و رادیو، بل و تلفن؛ و خدمات عظیم آنها را بحق گرامی و محترم میداریم.
متأسفانه، غیر از متخصصان و تاریخدانان ـ البته اگر آنها هم واقعاً بدانند ـ معدودند کسانی که بتوانند آن نوآور اجتماعی را نام ببرند که برای اولین بار مفهوم شرکت با مسئولیت محدود (Limited liability corporation) را ابداع کرد! آیا کسی میتواند مجسم کند که اقتصاد و نظام مالی امروز بدون مسئولیت محدود برای سرمایهگذاران چه شکلی داشت؟ آیا این دستاورد، مثلاً به اندازهی تلگراف اهمیت نداشت؟
چه کسی آنقدر خلاق و شجاع بود که اولین شرکت سرمایهگذاری و یا تک تک شرکتها و نهادهای دیگری را که امروز وجودشان بدیهی فرض میشود، به وجود آورد؟ براستی، جایزه نوبل برای ابتکارات و ابداعات اجتماعی کجاست؟
رهبرانی که سعی دارند نهادهای قدیمی را مجدداً طراحی کنند با مخالفت و مقاومت لجوجانه و ستیزهجویی مواجه میشوند و نوآورانی که سعی دارند نهادها یا سازمانهای جدید ایجاد کنند با دیر باوری. هر دو گروه به جسارت، مهارت سیاسی، سرسختی، درک موقعیت زمانی و تعهد و البته به متحدانی هم نیاز دارند.
وقتی تصویری از یک جایگزین شوقبرانگیز و مجابکننده و غیر خیالپردازانه وجود ندارد، بحران بیرونی و حتی تشخیص درونی آن برای ایجاد تحول کافی نیست؛ و درست اینجاست که قدرت خلاقهی اجتماعی ضرورت پیدا میکند. خوشبختانه ابزارهای آزمایششدهای وجود دارد که میتواند به تحرک آن کمک کند. یکی از این ابزارها اضافه و کم کردن کارکرد است.
به طور مثال، دانشگاه در ابتدای امر محل آموزش دانشجویان بوده است. دانشگاه برلین، در قرن نوزدهم، تحقیق را به کارکردهای اصلی خود اضافه کرد و به الگویی برای دیگر دانشگاههای جهان تبدیل شد.
در قرن بیستم نوآوران معکوس عمل کردند و دانشجویان را از الگوی دانشگاه تحقیقاتی کنار گذاشتند و فقط تحقیق را باقی گذاردند. نتیجه نهادی نوین بود که اتاق فکر نامیده میشود.
خوشبختانه رفتهرفته میبینم که فرانهاد جدیدی بنام اتاق فکر در حال پدیدار شدن است که عمدتاً بر بخش جامعهی نخبه تمرکز دارند، بخشی که وفور انرژی و قدرت خلاقه از آن سرریز میکند.
اقتصادهای پیشرفته با میلیونها مخترع اجتماعی، نوآور، خطر پذیران سازمانی، مردان و زنان رویا پرداز و اهل عمل، با آموزشی بهتر، با دسترسی به دانش بیشتر در همه جا، مجهز به قویترین ابزارهای دانشی که بشر تا به امروز شناخته، برای بهرهگرفتن از فرصت ایجاد فردای بهتر آمادگی کامل دارند.
ارمغان اتاق فکر برای شما
برخی میپرسند چرا از اتاق فکر به عنوان اساسیترین استراتژی توسعه یاد میشود و یا اینکه منفعت ما از تشکیل و یا شرکت در اتاق فکر چیست؟ در پاسخ به این قبیل مباحث چند منفعت استراتژیک اتاق فکر را بیان نمودهایم.
- جریان ایدههای پیشرونده
- جریان توسعه ارتباطات (قویتر و بزرگتر)
- ارتباط با رسانهها
- ارتباط با تصمیمگیران و سطوح عالی حاکمیت
- داشتن تأثیر و نفوذ بینالمللی
- آیندهنگاری و آیندهنگری
- مقاوم در برابر آسیبها و تغییرات اساسی
- هواداران و طرفداران زیاد (متحدان طولانی مدت)
- جذب حامیان قابل اعتماد
- اطلاعرسانی به متخصصان و گسترش ارتباطات علمی
- کنترل و رهبری جامعه
[1] صفحه ششم مورخه سی و یکم مرداد 1392