واکاوی اتاق فکر امریکن انترپرایز (aei)

موسسه امریکن انترپرایز[1] در سال 1938 بنیان گذارده شد. این موسسه با هدف اعلانی دفاع از اصول و تقویت آزادی امریکایی، سرمایه‌داری دموکراتیک، کارفرمایی خصوصی، آزادی فردی، مسئولیت، سیاست خارجی و دفاعی موثر و ریزبینانه، پاسخگویی سیاسی و مناظره آزاد شروع به فعالیت نمود. مرکز این موسسه در واشنگتن است و بودجه آن در سال 2009 حدود 25 میلیون دلار بوده است که سهم زیادی از این مبلغ توسط کمک‌های شرکت‌ها، موسسات و افراد تأمین شده است.

برخی از متفکران این موسسه از رهبران اصلی تیم جرج بوش (رئیس جمهور پیشین امریکا) در تعیین سیاست‌های عمومی‌اش بودند. از جمله این افراد شاخص می‌توان به جان بولتون نماینده سابق ایالات متحده در سازمان ملل متحد، لین چینی، نویت گینگریچ رییس اسبق مجلس نمایندگان و پال ولفوییتز معاون وزیر دفاع و رییس بانک مرکزی در دوران بوش اشاره کرد.

هر چند این موسسه خود را یک نهاد بدون گرایش‌های حزبی می‌داند ولیکن در متون سیاسی آمریکا این نهاد با گرایشات راست معرفی می‌گردد و در مقابل از موسسه بروکینگز با گرایشات چپ یاد می‌شود. این موسسه بارزترین موسسه در حمایت از نئومحافظه کاری آمریکایی است.

آیروینگ کریستول که از وی به عنوان پدر نئومحافظه کاری یاد می‌شود از کارشناسان این موسسه است. از موضع‌گیری‌های این موسسه در امور داخلی ایالات متحده می‌توان به مواضعش علیه یارانه در بخش کشاورزی ذکر کرد. از نمونه‌های موضع‌گیری‌های و تاثیرات این موسسه در حوزه سیاست خارجی نیز می‌توان خروج از عراق و دخیل کردن همسایه‌ها در امور عراق و قبل از آن افزایش تعداد نیروها در عراق برای فراهم کردن زیرساخت‌ها اشاره کرد.

این اندیشکده مواضع تندی علیه ایران دارد و محققین آن بطور مرتب مطالبی را در سایت‌ها و روزنامه‌های آمریکا علیه ایران چاپ می‌کنند. بعد از انتخابات ریاست جمهوری 2014 این موسسه تحلیل‌های مختلفی را راجع به شرایط ایران بعد از انتخاب شدن حسن روحانی ارائه کرده‌اند. روح غالب این تحلیل‌ها این است که رییس جمهور جدید ایران فردی معتدل نیست و این موضوع بویژه در مورد مسئله هسته‌ای صادق است. علاوه بر این کارشناسان این موسسه مواضع تندی علیه فعالیت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد. ویل فولتون، مایکل روبین، احمد مجیدیار، دنیل پلتکا از جمله کارشناسان این موسسه هستند که در مورد ایران مطلب می‌نویسند. در بخش مطالب مربوط به سیاست‌های دفاعی و سیاست خارجی این سایت موضوعی با عنوان تروریسم گنجانده شده است که این موضوع دارای سه بخش القاعده، حزب الله و حماس است که این نشان از نوع نگاه مغرضانه این اندیشکده به جبهه مقاومت است که این موضع درباره مطالب منتشر شده راجع به سوریه نیز صادق است.[2]

این موسسه در سوم اوت 2010 در گزارشی تحت عنوان احمدی نژاد در غرب آفریقا؛ به نزدیکی ایران به کشورهای غرب آفریقا، نحوه اجرای سیاست خارجی ایران و اولویت‌های دارای ارزش این کشور در شرکایش را بررسی می‌کند. این گزارش به قلم چارلز زیرام تحلیل‌گر ارشد و مدیر برنامه پروژه تهدیدهای حیاتی منتشر شده است: “نزدیکی ایران به این منطقه چه چیزی درباره سیاست خارجی تهران آشکار می‌کند؟ سیاست هسته‌ای و خارجی ایران بر اساس یک جهان‌بینی استوار است که اطمینان خود را از حمایت متحدان تهران در جهان در حال توسعه کسب می‌کند.”

این موسسه در جدیدترین سری از نشست‌های ایران در برابر آمریکا در ژانویه 2014 به رقابت آینده این دو بازیگر در خاورمیانه پرداخته است. کارشناسان این اندیشکده بر این باورند که ایران برای پیشبرد اهداف خود در منطقه خاورمیانه و دیگر مناطق همسایه استراتژی مشخص و دقیقی دارد و این استراتژی صرفاً روی توان هسته‌ای متمرکز نشده و دارای ابعاد بسیاری است؛ این در حالی است که آمریکا فاقد چنین استراتژی است.

بررسی استراتژی‌های قدرت نرم آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه و افغانستان به خوبی از یک واقعیت آزاردهنده پرده برمی‌دارد: تهران از استراتژی مستحکم، که فقط گاهی کارآمدی لازم را ندارد، برای پیشبرد اهداف خود در خاورمیانه و سراسر جهان، بهره می‌برد. در حالی که آمریکا فاقد چنین استراتژی است.

این پروژه با بررسی کلان فعالیت‌های ایرانی‌ها در مناطقی که توسط اقدامات این کشور به عنوان حوزه نفوذ آن تعریف شده است، کار خود را آغاز کرد. از خلیج فارس گرفته تا سرتاسر منطقه شامات و تا قلب افغانستان، جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری قابل توجهی را روی فعالیت‌های قدرت نرم و سخت خود کرده است؛ نه تنها برای گسترش دادن نفوذ خود بلکه برای محدود کردن اهداف آمریکا و مقاصد معاندانه اعراب. هر چند که در دور دوم ریاست جمهوری احمدی‌ نژاد تلاش‌های تهران ثمرات چندانی به بار نمی‌آورد که بیشتر نتیجه تفرقه هر چه بیشتر میان شیعه ـ سنی در منطقه و نه ضعف استراتژی بود. استمرار حیات استراتژی مستحکم ایران برای استیلا بر منطقه یا بی‌ثبات ساختن آن، نباید فراموش شود.

این گزارش در واقع نقطه اوج فرایندی است که در آن هم اقدامات ایرانی‌ها مورد سنجش قرار می‌گیرد و هم سیاست‌گذاری، سیاست‌های واکنشی و استراتژی‌های قدرت نرم آمریکا در منطقه بررسی می‌شود و تمرکز را بر قسمت آمریکایی معادله می‌گذارد.

[1] aei

[2]http://www.aei.org/article/foreign-and-defense-policy/regional/middle-east-and-north-africa/iranian-strategy-in-syria/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *